• وبلاگ : طلبگي و دنياي عشق
  • يادداشت : فقط يك بار ديگر...
  • نظرات : 12 خصوصي ، 6 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    عصر يک جمعهء دلگير، دلم گفت بگويم بنويسم که چرا عشق به انسان نرسيده است؟چرا آب به گلدان نرسيده است؟چرا لحظهء باران نرسيده است؟ وهر کس که در اين خشکي دوران به لبش جان نرسيده است، به ايمان نرسيده است و غم عشق به پايان نرسيده است. بگو حافظ دلخسته زشيراز بيايد بنويسد که هنوزم که هنوز است چرا يوسف گمگشته به کنعان نرسيده است ؟چرا کلبه احزان به گلستان نرسيده است؟دل عشق ترک خورد، گل زخم نمک خورد، زمين مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد،فقط برد، زمين مرد، زمين مرد ،خداوند گواه است،دلم چشم به راه است، و در حسرت يک پلک نگاه است، ولي حيف نصيبم فقط آه است و همين آه خدايا برسد کاش به جايي، برسد کاش صدايم به صدايي...