سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طلبگی و دنیای عشق

طلبگی و .. , • نظر

گلستان درسوگ مردی نشست که از تبار خوبان و سلسله بزرگان بود مردی که در تمام عمرش همچون جدش حسین جز در راه خدا و برای خدا گام برنداشت و او که از تبار خوبان بود در روز عید ولایت و امامت به سوی خدا پر کشید تا بار دیگر در سرای دیگر بیعت بندد.

و چه حالی داشت گلستان زمین در فراق این مرد!!

جمعیت بیش از یکصد هزار نفری در حوزه علیمه امام جعفر صادق ع و خیابان های اطراف همه اوده بودند تا با افتاب خداحافظی کننداز لابلای جمعیت یکی می گفت سلام ما رو هم به اقا امام حسین برسان..

و من هنوز هم باور نمی کنم

                                                

حاج اقا موسس حوزه و استادمون بودند. و ما تقریبا هر هفته از وجودشون استفاده می کردیم  و چند وقتی بود حالشون بد شده بود.

روز عید غدیر بود  با چند تا از بچه ها جمکران بودیم یاد حرف بچه ها موقع بدرقه افتادم حاج اقا رو خیلی دعا کنید...

ظهر بود داشتیم بر می گشتیم گرگان که اون خبرو ...

همین دیروز بود انگار عید غدیر سال قبل.. رفته بودیم پیش حاج اقا .با این مهمون داشتند اما اومدند و پیش  طلبه های خانم و خودشون پذیرایی می کردند.

گلچین روزگار عجب سلیقه ای دارد...

هنوز هم باورم نمیشه........ شادی روحشون صلواتی عنایت بفرمایید.



روزى در حدود چهل نفر از زنان قریش گرد آمده و به حضور على (ع ) رسیدند گفتند: یا على چرا اسلام به مردان اجازه چند زنى داده است اما به زنان اجازه چند شوهرى نداده است ؟
آیا این امر یک تبعیض ناروا نیست ؟
على (ع ) دستود داد: ظرفهاى کوچکى از آب آوردند و هر یک از آنها را به دست یکى از زنان داد سپس دستور داد همه آن ظرفها را در ظرف بزرگى که وسط مجلس گذاشته بود و خالى کنند.
دستور اطاعت شد آنگاه فرمود: اکنون هر یک از شما دو مرتبه ظرف خود را از آب پر کنید، اما باید هر کدام از شما عین همان آبى که در ظرف خود داشته بر دارد.
گفتند: این چگونه ممکن است ؟ آبها با یکدیگرمخلوط شده اند و تشخیص ‍ آنها ممکن نیست .
على (ع ) فرمود: اگر یک زن چند شوهر داشته باشد خواه ناخواه با همه آنها همبستر مى شود و بعد آبستن مى گردد، چگونه مى توان تشخیص داد که فرزندى که بدنیا آمده است از نسل کدام شوهر است .

     
((البته این بهترین و ساده ترین دلیلى بود که آن حضرت براى آنان اقامه کرده است وگرنه از جهتى دیگر: زن مانند مرد نیست که فقط بر اساس نیاز غریزه جنسى تن به ازدواج دهد بلکه زن بیشتد از غریزه جنسى به محبّت و عاطفه مى اندیشد و لذا زن در چند شوهرى هرگز نمى توانسته است حمایت و محبت و عواطف خالصانه و فداکارى یک مرد را نسبت به خود جلب کند. از این رو چند شوهرى نظیر روسپى گرى همواره مورد تنفر زن بوده است . علاوه بر این چند شوهرى نه با تمایلات و خواسته هاى مرد موافقت داشته است و نه با خواسته ها و تمایلات زن. )) 


سلام .گفتم تو این پست بدون هیچ مقدمه ای چند تا مطلب بگم: علتشم اینه که این منکر خیلی رواج پیدا کرده:

1-     بازی بیلیارد حرام است.حـــــــــــــرام است.طبق فتوای مراجع معظم.

2-     و مطلب دوم اینکه بازی پاسور حرام است حتی با کامییوتر.

واقعا جای تاسف داره. ... رواج این مسائل از طریق صدا و سیما...اینم روش...!

از ما گفتن  و از شما هم ... الله اعلم.

 


 

پر بودن شکم در عبادت را تشبیه کرده اند به: عباده الشبعان کتملق السکران: کسی که با شکم پر عبادت می کند مانند مستی است که به تملق دیگران پرداخته است.کسی که مست است شعور ندارد و لذا تملق گفتن او هم بی ارزش و بی اعتبار!!!

پس خضوع و نیایش انسان سیرکه با شکم پر به عبادت می پردازد از هیچ ارزش و اعتباری برخوردار نیست

هنگام پر بودن شکم ،درک و اگاهی که از خصلتهای انسانی است از او سلب می گردد،دقیقا مانند پرنده ای که وزنه ی سنگینی به پای او میبندند،و هر چه این وزنه سنگین تر باشد پرواز او مشکلتر است

پس پر بودن شکم هم به منزله ی وزنه سنگینی است که به پای مرغ روح آدمی بسته می شود و مانع پرواز او می گردد و بر عکس موجب فرو رفت او در طبیعت و از بین رفتن نورانیت و لطافت روح انسانی می گردد.

و خداوند در حدیث قدسی نیز می فرماید من علم را در گرسنگی قرار داده ام و مردم انرا در شکم سیر می جویند!


شیطان هر کسی همزاد و متناسب با خود اوست. اگر کسی ملاّ باشد،‌ شیطانش هم ملاّست، اگر درس خوانده باشد شیطانش هم درس خوانده است، اگر متخصص باشد شیطانش هم متخصص است. مثل آدمی که قدش بلند است سایه اش هم بلند است، آدمی که قدش کوتاه است سایه اش هم کوتاه است. آدمهای باهوش هم، شیطانشان باهوش است، اینطور نیست که آدم باهوش باشد اما شیطانش خُل باشد. امام یکبار فرمود «شیطان الفقهاء فقیه الشیاطین»،‌ این حرف، حرف درس و بزرگی است.

                                       

                                                                                                                                                  

طلبه ای که در مضیقه ی مالی قرار گرفته بود پیش من آمد و بعد از بیان مشکلاتش فهمیدم او باید متوسّل به علی ابن موسی الرضا(ع) بشود لذا به او گفتم: به مشهد زیارت امام رضا(ع) برود بعد از مدتی او از سفر بازگشت و به دیدن من آمد از او سؤال کردم در این سفر اتّفاق خاصی نیفتاد و چیزی ندیدی و یا اینکه چیزی در قلب تو ملهم نشد؟ گفت: خودم چیزی ندیدم امّا عدّه ای زائر که از اطراف لرستان به مشهد آمده بودند کنار ضریح مطهّر مشغول خواندن زیارتنامه بودند کسی با صدای بلند می خواند و همه تکرار می کردند شخصی کنار آنها ایستاده بود و به یک نقطه ی حرم خیره شده بود مجذوب او شدم به پیش او رفتم حال عجیبی داشت مدتی که گذشت دیدم این آقا زیرلب به طرف آن نقطه که خیره شده بود میگوید: آقا جان شما بفرمایید بنشینید خسته میشوید! به او گفتم با کی حرف میزنی؟ گفت: با امام رضا(ع)! مگر نمی بینی کنار ضریح ایستاده و کسانی که وارد حرم میشوند یک دستی بر سر آنها می کشد.


حجة الاسلام قرائتی:

حضرت امام خمینی قدس سره در کنار درس و بحث به تفریح هم علاقه داشت. در جوانی روزهای جمعه با طلاب برای تفریح از شهر خارج می شدند، امّا قبل از حرکت می فرمود: به چند شرط با شما بیرون می آیم: 1- نماز را اوّل وقت بخوانیم. 2- در تفریح غیبت نشود.

 امام خمینی که در ایّام جوانی به آقا روح الله شهرت داشت گاهی برای رفع خستگی با دوستان جوانش به تفریح و بازی می رفت. یک بار یکی از هم بازیهای جوانش نزد آیت الله شیخ عبدالکریم حائری که استاد امام بود آمد و گفت: من از آقا روح الله شکایت دارم. حاج شیخ فرمود: چه شکایتی داری؟ عرض کرد: آقا روح الله هر وقت توپ میزند سعی دارد به صورت من بزند به طوری که دو سه بار به دماغ من خورده است و خون دماغ شده ام. حاج شیخ در حالی که تبسّم میکرد گفت: آقا روح الله! عزیزم! مواظب باش دوستانت اذیت نشوند و شکایت نداشته باشند. آقا روح الله گفت: آقا من قصدی ندارم. وقتی توپ را پرت میکنم از بس دماغ این آقا بزرگ است توپ به آن می خورد، تقصیر من نیست. از این گفته، حاج شیخ و حضار و همبازی هایش خندیدند.