سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طلبگی و دنیای عشق

                                       

                                                                                                                                                  

طلبه ای که در مضیقه ی مالی قرار گرفته بود پیش من آمد و بعد از بیان مشکلاتش فهمیدم او باید متوسّل به علی ابن موسی الرضا(ع) بشود لذا به او گفتم: به مشهد زیارت امام رضا(ع) برود بعد از مدتی او از سفر بازگشت و به دیدن من آمد از او سؤال کردم در این سفر اتّفاق خاصی نیفتاد و چیزی ندیدی و یا اینکه چیزی در قلب تو ملهم نشد؟ گفت: خودم چیزی ندیدم امّا عدّه ای زائر که از اطراف لرستان به مشهد آمده بودند کنار ضریح مطهّر مشغول خواندن زیارتنامه بودند کسی با صدای بلند می خواند و همه تکرار می کردند شخصی کنار آنها ایستاده بود و به یک نقطه ی حرم خیره شده بود مجذوب او شدم به پیش او رفتم حال عجیبی داشت مدتی که گذشت دیدم این آقا زیرلب به طرف آن نقطه که خیره شده بود میگوید: آقا جان شما بفرمایید بنشینید خسته میشوید! به او گفتم با کی حرف میزنی؟ گفت: با امام رضا(ع)! مگر نمی بینی کنار ضریح ایستاده و کسانی که وارد حرم میشوند یک دستی بر سر آنها می کشد.


حجة الاسلام قرائتی:

حضرت امام خمینی قدس سره در کنار درس و بحث به تفریح هم علاقه داشت. در جوانی روزهای جمعه با طلاب برای تفریح از شهر خارج می شدند، امّا قبل از حرکت می فرمود: به چند شرط با شما بیرون می آیم: 1- نماز را اوّل وقت بخوانیم. 2- در تفریح غیبت نشود.

 امام خمینی که در ایّام جوانی به آقا روح الله شهرت داشت گاهی برای رفع خستگی با دوستان جوانش به تفریح و بازی می رفت. یک بار یکی از هم بازیهای جوانش نزد آیت الله شیخ عبدالکریم حائری که استاد امام بود آمد و گفت: من از آقا روح الله شکایت دارم. حاج شیخ فرمود: چه شکایتی داری؟ عرض کرد: آقا روح الله هر وقت توپ میزند سعی دارد به صورت من بزند به طوری که دو سه بار به دماغ من خورده است و خون دماغ شده ام. حاج شیخ در حالی که تبسّم میکرد گفت: آقا روح الله! عزیزم! مواظب باش دوستانت اذیت نشوند و شکایت نداشته باشند. آقا روح الله گفت: آقا من قصدی ندارم. وقتی توپ را پرت میکنم از بس دماغ این آقا بزرگ است توپ به آن می خورد، تقصیر من نیست. از این گفته، حاج شیخ و حضار و همبازی هایش خندیدند.



بریم سر بحث طلبگی که عالمی داره پر عشق
اما خیلی سخته ،سخت که نه اولش شاید اینطوری فکر کنی
یادمه همون اوایل انتخابم برای حوزه بابام بهم گفت شاید خیلی چیزا که برای مردم اشکالی نداره برای
طلبه ها حرام باشه..
اما عشق می خواد طلبه شدن
طلبه ها بورسیه امام زمانن، یعنی برای درس خوندنشون اقا خرجشونو می ده
اما در عوض باید برای غربت دینشون تلاش کن
طلبه بودنم فقط به درس خوندن دروس حوزوی نیست
می تونی هر رشته ای رو بخونی اما!!
همون اول به اقات بگی که اقا من درس می خونم تا به شما خدمت کنم
برای شما خدمت کنم
اون وقت تو هم می شه یک نوع طلبه
نظرت چیه ؟ اما باید بشی طلبه ها،نه فقط اسمی!!قبوله؟
اگه حاضری بسم الله


از قول یکی از علما:
یکی از آقایان می گفت: از آقا پرسیدم اولین مکاشفه ای که برای شما رخ داد کجا و چگونه بود؟ ایشان فرمود: در حرم حضرت رضا علیه السّلام بودم از آقا خواستم چیزی را در این مسیر ( یعنی مسیر لقاء و ملاقات با اولیاءالله را)، صدایی آمد که هنوز اوضاع درون گل آلود است، تصفیه و مراقبت بیشتر می خواهد. این مکاشفه مثل مکاشفه مرحوم حاج ملا محمد اشرفی مازندرانی است که توسط فردی از امام رضا علیه السّلام مقامات عرفانی را خواسته بود به واسطه می گویند: به ملا محمد اشرفی بگو:
     آیینه شو جمال پری طلعتان طلب               جاروب کن خانه سپس میهمان طلب
تا کسی دو مرتبه زاییده نشود و از این عادت متعارف طبیعت و اوضاع و برنامه عادی مردم خاکی بیرون نیاید با ملکوت عالم آشنا نگردد. عیسای مسیح می فرماید:« لَنْ یَلِج مَلَکُوتَ السَّموات مَنْ لَمْ یُولَد مَرَّتَین» به ملکوت آسمانها نرسد آنکه دوبار متولد نشده باشد.

باید از عادات حیوانی خروج کرد و ماه رمضان نیز این فرصت را محیا کرده است ..

و حال نوبت ماست ..؟! که چگونه از این فرصت ها استفاده کنیم.


تازه وارد حوزه شده بودم. از همان روز های اول بدحوری جو گیر شده بودم.
تک تک حروف رااز مخرج ادا می کردم. سلام علیکم را به طور کامل با زیر و زبر ادا می کردم
ایدکم الله،انشاالله،احسنت
یک روز یکی از بچه های محله صدایم زد و گفت:
- حاج اقا ببخشید این صبح کم الله بالخیر یعنی چه که دیروز به من گفتید؟
ماندم که چطور برایش معنا کنم که خوب برایش جا بیفتد و یادش نرود گفتم:
یه چیزی تو مایه های دمت گرم.
از ان به بعد هر کدام از بچه های کوچه را می دیدم می گفت:
سلام علیکم حاج اقا ،دمت گرم.

اعیاد شعبانیه بر همه عاشقان مبارک.

التماس دعا


طلبگی و .. , • نظر

از شبنم عشق خاک آدم گل شد...

تا حالا به این فکر کردی؟ انسان بدون عشق هم میتونه زندگی کنه !

خیلی ها سوا ل کردند که دنیای عشق طلبه ها چجوریه؟چه رنگی؟ چه شکلیه؟

شاید رنگش سبز باشه.....یا سفید یا....

ولی تا وارد نشی نمی تونی بفهمی

ولی سعی می کنم از این دنیای عشق براتون بنویسم

عشق همه طلبه ها به اینه که بهشون گفته می شه سرباز امام زمان شاید واقعی نباشه

ولی ما واسه این اسم جون می دیم

البته طلبه بودن با طلبه شدن هم فرق داره فعلا پرانتز بسته!

شاید خیلی ها تو حوزه ها وارد بشن و درس طلبگی بخونن اما طلبه نشن!

اما یه چیز خیلی مهم رو بهتون میگم یه چیزی که همیشه تو زندگی مهمه

و تو طلبگی و انتخاب این راه خیلی خیلی مهم تر

و اون هدفه. چرا میخوای وارد حوزه بشی؟که چی بشه و چی کار کنی؟

اینم پایان قسمت اول راستی یه چیز دیگه ...التماس دعای مخصوص

 


طلبگی و .. , • نظر

به نام خداوند بخشنده و مهربان

همیشه وقتی وبلاگایی رو می دیدم که دیر آپ میشد ایراد می گرفتم حالا خودمم

اوایل که موقع امتحانات بود و بعدشم اردوی مشهد و حادثه ...

الحمد الله سفر خوب و عبرت آموزی بود و قطعا بی حکمت نبود ..بشکست اگر دل من به فدای چشم مستش

 پیامبر در معراج اولین سوالی که از خداوند پرسیدند  فرمودند: بهترین اعمال چیست؟

 خداوند فرمودند :بهترین عمل بنده آن است که در کار ها به من تو کل کند.

توکل به این معناست که بنده چشم امید جز به خالق خود نداشته باشد و کارهای خود را به او واگذار کند

((الیس الله بکاف عبده...)) آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟

ممکنه توکل کنیم و بعد نتیجه کار ما رو ناراحت کنه که اینجا هم خدا می فرماید:

(( چه بسیار شر را از شما دور می کنیم که باعث ناراحتی شما می شود...

همیشه اون چیزی پیش میاد که خیر ما در اونه و جز خدا نمی دونه.. وفتی توکل می کنی هر چیزی که

پیش می یاد به خدای خیر خواهت اعتماد داشته باش.  حسبنا الله و نعم الوکیل