خداوند فاطمه (س) را فرستاد تا دردانه ی این منظومه باشد و رضایتش را در رضایت او قرار داد و غضبش را در غضب او. مسلمین در سایه رحمت پروردگار بودند تا این که فاطمه(س) را آزردند فاطمه(س) را به خشم آوردند. رحمت فروختند و غضب خریدند. گم شدند. در بیابان های حیرت و ضلالت سرگردان شدند. خدا بر آنان خشم گرفته بود آنان فاطمه (س) را آزرده بودند. آنگاه آنان فاطمه (س) را گم کردند گفتند: مزارش نا پیداست ، غایب است. امامشان را گم کردند گفتند : ناپیداست ، غایب است. همه فاطمه(س) را گم نکرده بودند در دل شب آنگاه که مردمان ، مردم غافل از فاطمه (س) خفته بودند ، هفت تن در جوار پیکر فاطمه(س) بودند و نگاهشان به گام های علی (ع). بعدها هم همینان مزار فاطمه (س) را می شناختند. امروز هم همه امامشان را گم نکردند . در سجاده های نیمه شب ها ، در هیاهو ی روزها ، آنگاه که مسلمین ، مسلمین غافل از امام ، در بیابان های حیرت و گمراهی در بی خبری و غفلت سر گردانند، هستند کسانی که از امامشان دور نیستند.