بعد از مباحثه و قرائت قرآن برای شروع کلاسا
بهمون خبر دادن که عیدی غدیرتون از راه رسیده
واون خبر ثبت نام برای عمره طلبگی بود
قرار شد بعد ساعت درسی بچه ها بمونن و قرعه کشی بشه
سهمیه حوزه ما 4 نفر بود و ثبت نامی ها 40 نفر
ساعت اخر بود هر کی یه حال و هوایی داشت بچه های ثبت نامی و دوستاشون تو سالن جمع شده بودن تا قرعه کشی انجام بشه
تو اون حال و هوا نوای اللهم لبیک که از گوشی یکی از بچه ها پخش می شد حال و هوای همه مون رو عوض کرد
فقط صحبت از رفتن بود وعشق
یکی از دوستان گفت نه قسمته نه حکمت بلکه دعوته
تا یار که را خواهد و لطفش به که باشد
دلا تو هوا و ولا بود
عمره طلبگی یه چی دیگست یه حال و هوای عجیبی داره
اینو همه ی اونایی که رفته بودن می گفتن اگر نمی گفتن هم می شد فهمید
خلاصه... بعضی ها هم دست به دعا برده بودن
یکی از همکلاسی هم که گفت من میرم(به خاطر بچش) فکرم نمی کنم اسمم در بیاد
دل تو دلمون نبود
بعضی ها هم دم دفتر ایستاده بودن
طنین اللهم لبیک حال عجیبی به بچه ها داده بود
بالاخره اومدن..دلا به تپش افتاده بود و چشم ها منتظر باریدن
دو روز دیگه عیده ...یعنی اقا عیدیمونو میده؟
بعد از صحبت و ذکر حدیث د مورد حج بالاخره قرعه کشی انجام شد
نفر اول .....نفر دوم.... نفر سوم ... نفر چهارم
اشک همه جاری شده بود
دعوت شده ها معلوم شدند
و ناله ی شوقشون .. چشم همه رو بارونی کرده بود
....
یه چیز دیگه هم بگم از اعمال عید غدیر خوندن دعای ندبست؟چرا؟ مگه بزرگترین عید نیست پس چرا ندبه بخونیم؟