سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طلبگی و دنیای عشق

v    چرا  اسلام تراشیدن ریش را مذمت کرده؟

ضررهای جسمی ریش تراشی:

1) طبق گفته ی پزشکان اسلامی و غیر اسلامی فلسفه گذاشتن ریش این است که

 هر گاه صورت تراشیده شودمیکروبهای مختلفدر منافذ پوست جای گرفته و

 بوسیله همان منافذ و سوراخ های ریزی که در پوست قرار دارد راهی برای پیشرفت خود باز می کند.

2) تراشیدن ریش به علت تحریک دائمی و مکرر پوست صورت موجب پیری زود رس می شود.

3) تراش ریش ایجاد جوش نموده و موهای صورت را سفید می کند

4) تکرار تراش ریش باعث از بین بردن زیبایی و روشنایی چهره می شود.*

 

.                                           

علمای اسلام تراشیدن ریش را جایز نمی دانند و بعضی بطور احتیاط دستور به ترک ریش تراشی داده اند.

روایت است از رسول اکرم (ص) اگر مسلمانان خود را شبیه دشمنان من کنند

 جزو دشمنان من محسوب می شوند همچنان که انها دشمنان من هستند.

----------------------------------

توضیح اینکه: منظور از تراشیدن همون صاف شدن صورت و پوسته!

 

v    چرا استعمال طلا(برای زینت) برای مردان حرام است؟ 

عللی دارد از جمله:

از نظر پزشکی :طلا روی گلبول های قرمر خون مردان اثر سویی دارد و انان را احتمالا بهمرض سرطان خون مبتلا می سازد.

باید دانست که استعمال طلا برای مردان علاوه بر زیان های روانی و اجتماعی حرام می باشد و سبب بطلان نماز می شود.

 

خداوند هر چیزی را که برای ما نهی کرده است ضررهای ان به خود انسان بر می گردد:

----------------------------------------------------------------

 

                                               

همه ی اینا که گفته شد یه طرف بحث اطاعتم ی طرف .حالا اینطور نیست که بگم هر کی این کارو کرد ( طلا و ریش تراشی)میره جهنم ها!

نه عزیز بحث اطاعته ... 

ما آدم این روزا به خاطر اینکه خیلی مدرن شدیم عادت کردیم برای خدا هم چون و چرا بیاریم

 

 یادمون نره که ما بنده ایم و کارمون اطاعته...نه چون و چرا؟!


طلبگی و .. , • نظر

داستان «آیة الله کوهستانی»: حجة الاسلام والمسلمین آقا شیخ احمد فدایی از شاگردان معظم له درباره ی زحمات دلسوزانه آن معلّم اخلاق خاطره ذیل را چنین بازگو می کند: مقارن غروب یکی از روزها که آقاجان جهت سرکشی و نظارت به مدرسه تشریف می بردند مشاهده می کنند در حیاط مدرسه لعاب برنج ریخته شده است. آن بزرگوار با کمال تواضع عبا را به کناری گذاشته آستین خود را بالا می زند و با دستان مبارک خود آب برنج همراه با خاک را جمع کرد و داخل رودخانه کنار مدرسه می ریزد. دوباره که خواست باقی مانده ی لعاب برنج را جمع کند طلبه ای که آب برنج را ریخته بود متوجّه شد و با شرمندگی نزد آقا آمد و عذر خواست و گفت من خودم تمیز می کنم معظم له با مهربانی و عطوفت فرمود: صبر کن پسر، دست هایم را بشویم پس از شستن دست ها، آقا دستِ مبارک خود را بر روی شانه ی آن طلبه گذاشت و به او فرمود: پسر تو درس بخوان فقه مذهب جعفری را برای مردم بیان کن و آن را رواج بده محمد کوهستانی خدمتکار شماست.

طلبگی و .. , • نظر
از حوزه ی درس مرحوم «آیت حق آخوند ملامحمد کاشی» معروف به آخوند کاشی نقل می کردند: یک روز مرحوم آخوند قرار گذاشت که «تفسیر کشاف» را برای شاگردان درس بدهند، و بعد هم اعلام کردند در فلان تاریخ مثلاً سر هفته هر کس که می خواهد سر درس بیاید حتماً باید با خودش کتاب بیاورد. مرحوم آخوند حرفشان لایتغیر بود و حرفی که میزد از حرفش روگردان نبود، روز موعود هم می رسد، طلبه ها حاضر می شوند. در میان طلبه ها، طلبه ای بود که مشهور به قدس و تقوی بود که خیلی تحویلش می گرفتند. این طلبه  اتفاقاً آن روز کتاب را نیاورده بود، مرحوم آخوند درسشان را می دهند، بعد یک نگاهی می کنند که کی کتاب دارد و کی ندارد، می بینند این طلبه  معروف کتاب ندارد مرحوم آخوند هم تندخو بود فرمودند: کتابت کو؟ گفت نیاوردم. مرحوم آخوند هر چه ناسزا بود به آن طلبه می گویند که تمام طلبه ها به ایشان شک می کنند، و ناراحت و منزجر می روند. وقتی آخوند عصبانی می شد، کسی جرئت نداشت از ایشان سئوال کند، تا اینکه دو سه روز از ماجرا گذشت، یک روز آخوند قلیان می کشید (هر وقت آخوند قلیان می کشید سرحال بود.) یکی از خِصیصین مرحوم آخوند که ظاهراً مرحوم خراسانی بوده اند می گوید: آقا این طلبه را شما چرا اینقدر اذیتش کردید این توی طلاب مشهور به قدس و تقوی است، خلاصه به استاد ایراد می گیرد، مرحوم آخوند این شعر را که حافظ گفته می خواند. تو مو می بینی من پیچش مو تو ابرو بینی و من اشاره های ابرو. جوابی نمی دهد. چیزی نمی گذرد که آخوند مرحوم می شود و بعد از دو هفته می بینند چیزهای این طلبه را از توی حجره ی مدرسه نیم آور دارند بیرون می ریزند کاشف به عمل می آید ایشان مُبلّغ بابی ها و بهایی هاست و این گرگی بصورت میش بوده، توی این مدت مرحوم آخوند با چشم برزخی دیده بوده. تازه می گویند شاگردان مرحوم آخوند توبه می کنند
طلبگی و .. , • نظر

در جاهلیت قرن بیستم نهضت تو بعثتی بود

برای کاشتن بذر ایمان و اعتماد وآزادی و استقلال در ذهن و دل امت اسلام

 

صدایت فریادی بود علیه بت های جدید و مشرکان مدرن این روزگار

و کلامت «آیه » هایی که در«حرا» ی خود سازی  بر دلت تابیده بود

و پانزده خرداد جلوه ای از«فاصدغ بما تومر» که خشم طاغوت ها را بر انگیخت

 

زندانی شدنت دوران تلخ «شعب ابی طالب» بود

و تبعید تو و یارانت  هجرت به  حبشه

سالی که مصطفایت را دادی «عام الحزن» تو بود

سالی را که در ان جام زهر را  دردمندانه سر کشیدی

و آخرین حرفهایت را در ان پیام شگفت گنجاندی  به یاد«حچه الوداع» افتادیم

و...آه از ان وصیت نامه که کاش  خوانده نمی شد

و درد از ان رنجنامه که برای چندمین بار

ما را به یاد رنجهای علی در «حکمیت»

و درد های امام مجتبی در صلح با معاویه انداخت

و مظلومیت «عترت» را تجدید کرد

 

واینک ماییم و درد فراق و هجران تو

ماییم و رنج یتیمی و اندوه بی پدری

 

اما.. شکر که خدا وارثان «خط امام»

با غروب خورشید به خورشید دیگری روی اورد

و دست بیعت با ولایت نهاده اند

و در پانزده خرداد بار دیگر تجدید بیعت با رهبر حسینی مان

الهم احفظ امامنا خامنه ای

خدا یا تا ظهور دولت یار گل پیغمبر ما را نگه دار

 


 در یکی از نظرات سوال شده بود چه حسی دارید که طلبه هستید؟

جوابش در عین راحتی مشکله . بیانش خیلی سخته

طلبگی یعنی عشق . طلبگی یعنی...عشق

نمی دونم یه فرقی که داره 

 شاید شما سرباز اقا باشید  شایدم نه

ممکنه طلبه باشیو سرباز اقا باشی ممکنه طلبه باشی و سرباز اقا نباشی

بقیه مردم هم همینطور

اما طلبه اسم سربازی اقا  روشه

باید از همون اول مواظب این احساس زیبا و این لذتی که از همه چی می بری باشیم

مرحموایت الله قاضی چهله نشینی بودند  بعد از چهل روز گریان به نزد

شاگرداشون از جمله امام اومدند وقتی علت رو پرسیدند:

گفتند امام زمان فرمودند هر وقت با ما کاری داشتید  ما رو به جیره خوارانمون قسم بدید

پرسیدند چه کسانی هستند

فرمودند: طلبه ها      

یا صاحب الزمان   .اما مسئولیت بزرگ و سنگینی بر دوش دارند ..... 

 

 


سر کلاس ادبیات بحثمون به عشق و عاشقی کشیده شد

 قضیه از این قرار بود:معشوقی مدت زیادی منظر بود تا عاشق از راه برسه  اما عاشق نیومدو وقتی معشوق علت رو پرسید   عاشق در پاسخ گفت: امدم و وقتی دیدم خواب هستی در نزدم تا بیدار نشوی

این قضیه رو به عالمی گفتند . و ایشان در پاسخ گفتند:عاشق نبود فیلسوف بود

خیلی ذهنم در گیر قضیه بود عاشق به خاطر معشوق ....

عاشق عاشقه اگر عاشق با سر به در می زد و در و میشکوند و وارد می شد.

چقدر عاشقیم نمی دونم؟


 


اولین مرحله از اداب سیر الی الله را در قرانی بودن متذکر شدیم و اما مرحله دوم«بر گرفته از کتاب صراط سلوک استاد علامه حسن زاده»
دائم الوضو بودن است
آری ای برادر
بدان که وضو نور است و تداوم آن باعث ارتقا به عالم قدس خواهد شد بدان که این دستور با برکت نزد بزرگان علم و عمل تجربه شده است پس ای سالک کوی یار بر تو لازم است که اولا همیشه ان را انجام دهی و ثانیا همت عالی داشته باشی و پس از نماز  از خدای تبارک و تعالی انچه را باقی و جاودانه است را بخواهی و از او به جز او را نخواهی و با زبان حال این گونه مترنم باشی
ما از تو نداریم به غیر تو تمنا    حلوا به کسی ده که محبت نچشیده است

و اما نصیحتی از امام در نامه خانم فاطمه طبا طبایی
دخترم !در رفع حجب کوش نه در جمع کتب گیرم کتب عرفانی را از بازار به منزل و از محلی به محل دیگر انتقال داد ی و یا انکه نفس خود را انبار الفاظ و اصطلاحات کردی و در مجالس و محافل  آنچه در چنته داشتی عرضه کردی و حضار را فریفته معلومات خود کردی و با فریب شیطانی و نفس اماره محموله خود را سنگین تر کردی و خدای نخواسته غرور علم عرفان به سراغت آمد ایا با این محموله های بسیار به حجب افزودی یا از حجب کاستی؟ خداوند عزوجل برای بیداری علما  آیه « مثل الذین حملوا توراه»را آورده تا بدانند انباشتن علوم اگر چه علم شرایع و توحید باشد از حجب نمی کاهد بلکه افزایش می دهد
نمی گویم از علم و عرفان بگریز  که این انحراف است می گویم کوششو مجتهده کن که انگیزه الهی و برای دوست باشد برای خدا و تربیت  بندگان او باشد نه برای ریا و خودنمایی که خدای نخواسته جزو علمایی سو شوی که بوی تعفنشان اهل جهنم را بیازارد