سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طلبگی و دنیای عشق

طلبگی و .. , • نظر

 

برخی اوقات بعضی از ما اظهار می کنیم ((که من محروم گشتم  فلانی محروم گشته)) این گونه سخن گفتن ایا درست است؟نخیر  مطلب درستی نیست کسی محروم نیست ما محروم شدیم جمله ای است که محتوا نداردهر کسی به اندازه استعداد و به اندازه کشش و منش خود و قابلیت و جهش بینش خود فیض می برد
در قران امده«لا یمسه الا مطهرون» ان کسی که در ظاهر و باطن طهارت دارد و با اسمای الهی همراهی نموده ظاهر و باطن را صفا داده است از فیض الهی بهره برده استچه تلاشی کرده اید؟ چه قدمی برداشته ای؟که به شما نداده اند محروم شدم معنا ندارد تنبلی است که اسمش را حرمان گذاشته ایم انچه هست از خود شماست
می فرمایند: بیاییم مرد حساب شویم کار عالم با حساب است و با حساب است که انسان به جایی رسیده هر که از مرگ می ترسد در واقع از خودش می ترسد چون تخمی که در مزرعه وجودش کاشته همان رشد می کند صفات بد را در خود پرورش داده حال می ترسد
گندم از گندم بروید جو ز جو  چون می داند کار روی حساب است
حضرت علی می فرماید:علی به مرگ مانوس تر است از طفل به پستان مادر


طلبگی و .. , • نظر


انسان قرآنی باش
روزی درب منز ل استاد مشرف بودم سخن از قران به میان امد که قران عهد الله است در ادامه صحبت خود فرمودند  روزی جوانی درب منزل را زدند و گفتند حاج اقا دستور العملی بفرمایید:
گفتم   اولا انسان قرانی باش و ثانیا استقامت داشته باش
گفت  باز هم بفرمایید
گفتم  تو برو همان اول را انجام بده


بر گرفته ار صراط سلوک

خودم هم روزی از استاد سوالی در همین رابطه پرسیدم ایشان فرمودند  نماز اول وقت و خواند روزی حداقل 50 ایه از قران

الته در اوایل می توانید  ده ایه شروع کنید.

التماس دعا 


طلبگی و .. , • نظر

 


راه اول:خواندن کتابهای اخلاقی یعنی صفحه به صفحه کتابهای اخلاقی را بخوانیم کتبهای مانند معراج السعاده نوشته ملا احمد نراقی یا جامع اسعادات نوشته ملا مهدی نراقی یا کتاب  قلب سلیم از ایت الله دستغیب که در ان ارزش ها و رذیلت های اخلاقی را مورد بحث قرار داده
در خالات سید مهدی بحر العلوم نوشته اند که روزی شاگردانش دیدند که ایشان خوشحال و مسرور به سجده افتادند وقتی سبب را پرسیدند جواب دادند:پس از چهل سال زحمت کشیدن در راه ریشه کنی حسادت امروز فهمیدم که حسادت ندارم".
از ایت الهه بهجت هم در خواست کردند موعظه کنند و ایشان فرموده بودند:هر شب یک صفحه از معراج السعادت را مطالعه کن!
راه دوم:تفکر. محبت. مخالفت نفس راه دوم  که نزدیک ترین راه برای رسید به همه کمالات  و در نتیجه امده شدن برای ظهور و یاری امام زمان است معجونی از اندیشه مهرورزی و ضدیِِّت با خواسته های نفس است

البته برای تزکیه نفس هم کتبهای از قبیل
طهارت(ایت الله حسن زاده)  و صراط سلوک
و رساله لقاء الله مرحوم ملکی تبریزی بسیار مفید می باشند


 

قبل از اینکه وارد حوزه بشی یه سری تفکراتی در رابطه با اونجا در رابطه با شاگردا استادا و...خیلی چیزا تو ذهنت نقش می بنده.قبل از رفتن فکر می کردم خوب انگیزه ها مثل همه همه به عشق آقا وبرای دین و سربازی اقا صاحب الزمان اومدند.اما بعد از رفتن فهمیدم نه انگیزه ها فرق داره یه کمی برام درکش مشکل بود
وقتی با روحیات بچه ها تقریبا اشنا شدم شاید انگیزه ها فرق داشت شاید  یه سری فقط برای مدرک کارشناسی اومده بودند یه سری برای تبلیغ دین
یه عده ای هم برای شناختن دین و شناخت بیشتر خودشون  و خیلی ها انگیزهای رو با هم داشتند و افتخار  خیلی ها هم سربازی اقا بود  اما یه چیزی مشترک بود  یه چیزی که باعث شده بود  بچه ها با هم رفیق شن
بدون اینکه از انگیزه های هم خبر داشته باشند.  و اون چیزی نبود
جز عشق....به
   
عزیز دل زهرا و قلب عالم امکان  ااباصالح المهدی ارواحنا فداه
وقتی صبح ها دعای عهد خونده می شه داغ دل همه تازه می شه
                            اَلَهُمَّ اَرِنیِ الطَّلعَه الرَّشیده...َ 
                         انَّهُم یَروُنه بعیدا و نراهُ غریبا ا  . 
                                      العجل العجل العجل
                               یا مولای یا صاحب الزمان                                                                                        


طلبگی و .. , • نظر


 
ایت الله مهدوی کنی و شیخ رجبعلی خیاط

ایت الله مهدوی کنی:روزی پیش اقای شیخ رجبعلب خیاط که از اوتاد بود و مرحوم قمشه ای به ایشان ارادت داشت رفته بودم تا پارچه ای بدهم برایم لباس بدوزد
ایشان رو به من رد و گفت:لباس برای چه می خواهی
گفتم:می خواهم طلبه شوم
گفت:می خواهی طلبه شوی یا ادم؟
گفت:به عنوان پدر پیر سفارش می کنم همیشه به یاد داشته باش در زندگانی کارها را فقط برای خدا انجام بده به تمامی اعمالی که انجام می دهی رنگ خدایی بده حتی به خوردن و خوابیدن: کلام این پیر خیاط اثر خاصی در دل من گذاشت و همواره کلام
او را به یاد می اورم و ارزو می کنم چنان باشم که او گفت


اردوی مخصوص سال اولی ها خیلی خوب بود با اینکه مدت کمی داشت اما
برنامه ها حسابی فشرده بود  بیشتر هم سخنرانی داشتیم چه صحبت هایی
درست روز اول برای نماز صبح ایت الله مومنی اومدند و کمی صحبت کردند یه حال دیگه ای بود ثانیه ها رو می شمردم تا دوباره از صحبتاشون استفاده کنم بالاخره اون لحظه رسید
از طلبگی گفتند و از اقا

 دروس حوزه بدون تهذیب نفس فایده ندار ه.  از قران گفتن و از اینکه با قران انس بگیریم و از اهل بیت و توسل حرفاشون عجیب بود تو عمق وجودت فرو می رفت بچه ها حال عجیبی داشتند ناله ها بلند و بلند تر می شد ضجه ها پر از سوز بود:
خیلی بده که نوکر اربابشو نبینه    حتی واسه یه لحظه کنارش ننشینه
خیلی بده که نوکر اربابشو نبینه   بد تر او نه که ار باب نخواد او نو ببینه
صدا ها بلند شد    کجایی اقاااااااااا؟
الهم عجل لولیک الفرج 

در قسمت های بعد انشاالله در رابطه با انگیزه های طلبگی صحبت می کنم                                       
 


طلبگی و .. , • نظر

تصمیم رفتن به حوزه و اون عشقی که تو دلم بود یه طرف نگاهای چپکی بقیه   از طرف دیگه  هر کی که می فهمید می گفت مدرکم می دن؟
خیلی جالب بود حرفو حدیثا زیاد بود اما من تصمیم خودم و گرفته بودم  زمان امتحان ورودی زیاد اماده نبودم وقتی هم رفتیم سر جلسه سولا رو به خوبی جواب دادم مطمئن بودم قبول میشم  وقتی بابا م پرسید چی کار کردی گفتم عالی بود و گفت بقیه اش دیگه دست خدا و اقاست قبول کنه یا نه؟


بالاخره روز اعلام نتایج شد  اسممو تایپ کردم
اطلاعات مورد نظر موجود نمی باش

اطلاعات مورد نظر موجود نمی باشد

اطلاعات مورد نظر موجود نمی باشد

باورم نشد باورم نشد چند بار دیگه امتحان کردم اما بازم همون جواب
مات و مبهوت بودم ته دلم خالی شد یعنی چی؟من باید قبول میشدم
شروع کردم به گریه کردن  حرف بابا تو گوشم بود تا اقا نخواد نمی شه
بغض عجیبی تو گلوم بود که باز نمی شد  آقا چرا؟ آقا  آقا؟؟؟
دست به دامن اقا شدم خیلی دلم شکست وقتی به بابام گفتم باورش نشد بعدشم گفت حتما مصلحتی بوده   راضی نشدم
نیمه شعبان بود  بابام تازه از راه رسیده بود  وقتی  منو دید گفت از حوزه تماس گرفتن گفتن بیام برای مصاحبه؟باورم نشد! من که قبول نشدم؟؟؟؟